عواصف

...جمعیتی که مثل آهن محکم می‌باشند و بادهای عواصف آن‌ها را نمی‌لغزاند و از حرب و جنگ ملول نمی‌شوند و بر خدا توکل می‌کنند

عواصف

...جمعیتی که مثل آهن محکم می‌باشند و بادهای عواصف آن‌ها را نمی‌لغزاند و از حرب و جنگ ملول نمی‌شوند و بر خدا توکل می‌کنند

عواصف
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکرات» ثبت شده است

۰۳
آذر
۹۲






بسم الله

با شنیدن خبر توافق در مذاکرات، کلی برام سوال پیش آمد که مگر می‌شود؟ اصلاً چطور می‌شود؟ و حالا چطور شده؟
مگر می‌شود ایران با کشورهای اروپایی و آمریکا سر میز مذاکره بنشینند و به نتیجه برسند؟
چطور این اجماع ممکن است؟ چطور این اجماع بوجود آمده؟

البت وقتی فهمیدم ساعت 3-4 صبح به نتیجه رسیدند، حدس و گمان‌هایی بردم؛ فهمیدم که جان کری و کترین اشتون به مقدار لازم استراحت کرده بودند و آمادگی یک مذاکره 24 ساعته را نیز داشته‌اند؛ اما طرف ایرانی به دلیل خستگی راه و کهولت سن و بیماری، بعید بود بیش از چند ساعت دوام بیاورد و بتواند بیداری بکشد!



شاید خیلی‌ها دلیل این خوشحالی‌های دکتر ظریف را پیروزی در مذاکرات می‌دانند؛ در حالی‌که به نظر بنده این خوشحالی ناشی از خستگی و خواب آلودگی بوده و اینکه: "ایول! بالاخره می‌تونم با خیال راحت برم و بخوابم..."

و اینگونه بود که وقتی دکتر ظریف از خواب ناز بلند شد، فهمید که چه کلاهی بر سرش گذاشتند!
از یک طرف ظریف در مصاحبات تلویزیونی می‌گوید: "حق غنی سازی را گرفتیم..."
از طرفی جان کری می‌گوید: "ایران حق غنی سازی ندارد..."

مسئله زمانی جالب‌تر می‌شود که شیخ(!) یا همان حقوقدان بی‌سرهنگ، صبح اول طلوع، پس از صرف کله پاچه، نامه‌ای با مضمون نتایج مذاکرات به رهبر معظم انقلاب می‌نویسد و شرایطی رویایی(!) را در آن ذکر می‌کند: "حق غنی سازی به رسمیت شناخته شد، تحریم‌ها برداشته شد، مذاکرات بُرد بُرد بود و..."
وه که چقدر از کلمه «بُرد بُرد» بدم آمده در این چند وقت! و عده‌ای ساده‌ که فکر می‌کنند واقعاً " بُرد بُرد " اتفاق می‌افتد؛ خب چه کنند؟! رأی دادند و باید یه طوری صیانت کنند از رأیشان... فرقی نمی‌کند مثل 88 باشد یا تأیید تراژدی بُرد بُرد...
خب، می‌گفتم، نامه‌ای به مقام معظم رهبری می‌نویسد و از آن‌جایی که رهبری تمام نامه‌های مسئولین را در اسرع وقت پاسخ می‌گویند، پاسخی کارشناسی شده به این نامه می‌دهند.
بُرد بُرد اینجاست! اگر رهبری جواب نامه را نمی‌داد، کلی تخریبش می‌کردند و اگر می‌خواست جواب دهد، به ناچار نامه‌ی شیخ حسن تأیید می‌گردید، فارغ از هر جوابی که داده باشد.

شیخ حسن خوب ثابت کرد که شاگرد هاشمی هست؛ چرا که هاشمی هم از این دست نامه‌ها برای امام(ره) زیاد نوشت و بخشی از اعتبار خود را مرهون پاسخ‌های امام(ره) به نامه‌هایش است؛ فارغ از هر جوابی...


کمی جدی‌تر شاید، بحثمان را منطقی‌تر کند؛ چرا که تا اینجا حرف دل بود.

بودجه کل دولت در سال  92 به ریال: هفت میلیون و سیصد و پنج هزار و دویست و شصت و نه میلیارد و نهصد و چهل و هشت میلیون ریال
7.305.269.948.000.000 ریال
قیمت روز دلار: سی هزار ریال
30.000 ریال
بودجه کل دولت در سال 92 به دلار: دویست و چهل و سه میلیارد و پانصد و هشت میلیون دلار
7.305.269.948.000.000 ÷ 30.000 = 243.508.000.000
درآمد حاصل از فروش نفت خام در سال 91 به دلار: شصت و هشت میلیارد دلار
68.000.000.000 دلار
میزان پول‌های بلوکه شده ایران در:
1- فروش نفت و کالا (مخصوصاً چین)
2- پول‌های ناشی از "تحریم انتقال پول به ایران" (یا همان تحریم سوئیفت)
3- پول‌های بلوکه شده ایران و سازمان‌های ایرانی در آمریکا در ابتدای انقلاب
جمعاً به ارزش: دویست میلیارد دلار
200.000.000.000 دلار
  • تذکر: ارزش پول‌ها ثابت بوده و تبدیل صورت نگرفته است؛ مثلاً اگر در سال 57، n میلیون دلار طلب داشتیم، در محاسبات بالا همان مقدار لحاظ شده و تورم و سود این سی و چند سال محاسبه نگردیده.


بر اساس توافقات، بنا شده اگر ایران به شرایط زیر عمل کند:

  1. عدم تولید و نصب سانتریفیوژ های نسل 3 و بالاتر
  2. اکسید (از بین بردن) کامل ذخیره اورانیوم 20%
  3. محدود کردن پیشرفت غنی سازی تا سقف 5% و توقف پیشرفت‌های بالاتر
  4. ...

فقط 3.600.000.000 دلار مرحله به مرحله به ایران پس داده شود!!!

البته چند صنعت خاص و تعدادی از بانک‌های خصوصی هم رفع تحریم می‌شوند.


و برای درک عمق ماجرا:


درصد پول آزاد شده ایران نسبت به کل مبلغ بلوکه شده:

(3.600.000.000 ÷ 200.000.000.000) × 100 = 1.8 %

درصد پول آزاد شده ایران نسبت به فروش نفت در سال 91 (که به دلیل تحریم، درآمد حاصل از فروش نفت در سال 91 نسبت به سال 90، حدوداً نصف شده است):

(3.600.000.000 ÷ 68.000.000.000) × 100 = 5.3 %

درصد پول آزاد شده ایران نسبت به بودجه سالانه:

(3.600.000.000 ÷ 243.508.000.000) × 100 =1.4 %

یعنی مبلغی معادل بودجه 6 روز یا یک هفته کشور!!!!


دیدید چه کلاهی بر سرمان رفته؟

حالا هی بگید بُرد بُرد!




پــ . نــ 1 : متأسفانه چند وقتی درگیر مسائلی بوده و هستم و به همین دلیل کمتر بروز می‌کنم؛ برام دعا کنید تا مشکلاتم حل بشه.

پــ . نــ 2 : توفیق نصیبم نشد بران امام حسین(ع) بنویسم و پوستر طراحی کنم؛ ان‌شاالله بتونم اربعین جبران کنم.

پــ . نــ 3 : از دوست خوبم که این اطلاعات رو جمع آوری کرد و در اختیار بنده قرار داد، تشکر می‌کنم و برای اینکه ریا نشه، اسمش رو نمیگم!!

کاملا بی ربط: دارم می‌روم و دستم خالی است؛ اما دلم خوش است که جایی که روضه بوده، می‌رفتم، می‌نشستم، گریه می‌کردم. امیدم فقط به این یک عمل است. (آیت الله خوانساری هنگام وفات)

  • مهدی رمضانی