عواصف

...جمعیتی که مثل آهن محکم می‌باشند و بادهای عواصف آن‌ها را نمی‌لغزاند و از حرب و جنگ ملول نمی‌شوند و بر خدا توکل می‌کنند

عواصف

...جمعیتی که مثل آهن محکم می‌باشند و بادهای عواصف آن‌ها را نمی‌لغزاند و از حرب و جنگ ملول نمی‌شوند و بر خدا توکل می‌کنند

عواصف
نویسندگان
۱۰
مهر
۹۳


بسم الله

با نگاهی گذرا به دو بازه زمانی قبل و بعد از سال 84، متوجه تغییر در شاکله اصولگرایان و افزایش گستره‌ی اصولگرایی می‌شویم؛ به گونه‌ای که قبل از سال 84، اصولگرایی یکپارچه‌تر و متحد‌تر از حال احساس می‌شد و همین ظرفیت بالقوه بود که در سوم تیر 84 بالفعل شد و برای اولین بار در دوره رهبری پس از امام(ره)، اصولگرایان به قدرت رسیدند و گفتمان انقلاب جانی تازه به خود دید؛ گفتمانی که تا قبل از سال 84 در زمان ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای دیده می‌شد.

محمود احمدی نژاد در حالی پرچم‌ دار گفتمان انقلاب، یعنی همان اصولگرایی ناب شد که نسل سوم انقلاب - نسلی که انقلاب را درک نکرده اما خود را پایبند به آن می‌دانستند - او را حمایت می‌کردند. در چهار سال اول ریاست جمهوری، اصولگرایان جذب خوبی داشتند و توانستند حامیان خود را افزایش دهند.

سال 88 زمانی که فتنه فروکش کرد، خط و مرزها مشخص‌تر گردید و برخی از کسانی که در قضیه فتنه سکوت کرده و یا حتی از فتنه حمایت کرده بودند، به دلیل شکست این جریان، خود را حامی ولایت و اصولگرایی خواندند و به اصطلاح راهنمای سمت چپ ‌زدند ولی در نهایت به سمت راست پیچیدند! طبیعیست که چپ‌ها و راست‌های سنتی، برای فرار از اتهام فتنه‌گر بودن، خود را منتسب به اصولگرایی بدانند.

همین امر سبب گردید تا اختلاط فکری در جریان اصولگرایی رسوخ کند؛ به علاوه، دو سال آخر دولت دهم و شکل گیری جریان منتسب به "جریان انحرافی" موجب شکل گیری کامل افراط و تفریط در پهنه‌ی اصولگرایی گردید.


با این مقدمه به آسیب شناسی اتحاد اصولگرایان می‌پردازیم:

انتخابات مجلس نهم، سرآغازی بر چند دستگی اصولگرایان

با توجه به تحولات سال 88 و توضیحات بالا، انتخابات مجلس نهم زمینه‌ی خوبی را برای عرض اندام انواع گروه‌های اصولگرا با تفکرات مختلف پدید آورد. ارائه لیست‎های جبهه پایداری، جبهه متحد اصولگرایان، جبهه حامیان ولایت و ... ماحصل ورود رجال سیاسی به اصولگرایی با تفکرات متفاوت، بدون گذر از غربال خاصی می‌باشد.

اتحاد اصولگرایان بدون در نظر گرفتن چهارچوب اصولگرایی ناب، موجب انحراف در این گفتمان می‌گردد


از طرفی، برخی گروه‌های اصولگرا، هرکدام فقط خود را حامی راستین گفتمان انقلاب می‌دانند؛ تا اینجا، این گروه‌ها با هم کنار نیامدند و برای اثبات این سخن، می‌توان به تلاش‌های حضرت آیت الله مهدوی کنی جهت یکپارچه ساختن اصولگرایان به منظور شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 اشاره نمود؛ این تلاش سرانجامی نداشت.

نتیجه انتخابات دولت یازدهم، چوبی بود که اصولگرایان باید می‌خوردند.

اتحاد اصولگرایان در وهله اول، نیازمند اتحاد رهبران آن هاست


با توجه به ظرفیت بالقوه اصولگرایان، باید دقت داشت مصالح جمع اصولگرایی بر مصالح فردی و گروهی ترجیح داده شود

اتحاد اصولگرایان نباید موجب سوء استفاده برای مصالح فردی و گروهی باشد


راه حلی که برای عبور از این مشکل می‌توان پیشنهاد داد، تشکیل شورای مرکزی اصولگرایان است؛ البته نحوه شکل گیری این شورا حائز اهمیت است.


به نظر می رسد لزوم اتحاد اصولگرایان بیش از پیش احساس می‌گردد؛ شکست در انتخابات ریاست جمهوری برای آنان سنگین بود؛ حال باید تمام توان خود را برای مجلس دهم بکار گیرند تا بتوانند با ارائه لیستی واحد و جامع، کرسی‌های مجلس را از دست ندهند؛ چرا که در غیر اینصورت به انزوای دو ساله فرو خواهند رفت.


  • مهدی رمضانی
۰۱
مرداد
۹۳


برای دیدن تصویر اصلی کلیک کنید



بسم الله
امروز دانشجویان با حضرت آقا به صرف افطار دیدار داشتند؛ خوش به سعادتشان؛ ما توفیق حضور در این محفل پر برکت و نورانی را نداشتیم...
مدت مدیدیست ره‌بر معظم انقلاب بر روی ازدیاد نسل شیعه تأکید دارند؛ امروز هم در مورد ازدواج صحبت فرمودند؛ به نظرم مهم‌ترین وظیفه‌ای که امروز بر گردن ما جوانان نهاده شد، همین یک جمله‌ست: "جوان‌ها باید سنت‌های غلطی را که مانع ازدواج است نقض کنند"

طبق برخی سخنرانی‌هایی که در جاهای مختلف شنیده‌ام، به نظرم رسید تعدادی از این سنت‌های غلط را نام ببرم:
  • سربازی: مشاورین ازدواج بر این عقیده‌اند که خدمت مقدس سربازی طبق آیات و روایات نمی‌تواند مانعی برای ازدواج باشد؛ تنها مشخص بودن کیفیت انجام آن و برنامه‌ریزی زوجین برای عبور از این مقطع، کفایت می‌کند.
  • مادیات: مسلماً هر شخصی بر این قضیه واقف است که ازدواج امری معنویست و مادیات جایگاه کمی در آن دارد؛ زندگی بدون مادیات امکان‌پذیر نیست؛ لذا مشاوران ازدواج بر این عقیده‌اند که اگر پسری توانایی و عُرضه کار کردن را داشته باشد - اگرچه بیکار باشد - کفایت می‌کند و ضرب المثل "از تو حرکت از من برکت" عینیت پیدا می‌کند.
حجت الاسلام قرائتی می‌فرماید:" اصلاً کسانی که ازدواج نمی‌کنند از ترس خرجی، می‌دانی چه می‌گویند؟ می‌گویند: اگر یکی باشم خدا قدرت دارد خرج مرا بدهد، دوتا که شدم نان از کجا بیاورم؟
یعنی قدرت خدا ته می‌کشد! این در دلش این است. خدایا یکی باشم زور داری، دوتا باشم زور نداری!
و لذا این‌را می‌گویند: سوء ظن به خدا؛ کسی که ازدواج نکند از ترس خرجی، «فقد ظن بالله ظن السوء...» یعنی سوء ظن به خدا دارد.
  • سن: یکی از ایراداتی که در مقوله ازدواج - چه از طرف خانواده دختر و چه از طرف خانواده پسر - وجود دارد، سن زوجین است؛ آنچه از بررسی‌ها بدست آمده این است، زمانی که احساس درونی و عاطفی به جنس مخالف (البته بعد از سن تکلیف) در درونش رخ داد و به حداقل منطق‌های یک زندگی زناشویی آگاه شد، زمان مناسب جهت ازدواج را داراست؛ چه 15 سال داشته باشد چه 30 سال؛


سنت‌های غلطی که امروز در جامعه ما رواج پیدا کرده، بیش از موارد ذکر شده در بالاست؛ بنده فقط به سه مورد از اصلی ترین‌ها اشاره کردم؛ موارد دیگری هم هست که با مطالعه کتب سبک‌ زندگی و یا با مراجعه به مشاور دینی، می‌توان پاسخ‌های کاملی دریافت نمود.



کاملاً بی ربط:
مدعی خواست که از بیخ کَنَد ریشه ما
غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما
  • مهدی رمضانی
۱۸
تیر
۹۳



بسم الله

متنی که مطالعه می‌کنید، اظهارات فائزه هاشمی رفسنجانی بهرمانی در مورد تقلب در انتخابات 88 در جریان یکی از شلوغی‌های خیابان نواب می‌باشد.


"

- خیلی‌ها سوال می‌کنند واقعاً تقلب شده تو انتخابات یا نه؟

فائزه: آره

- دیروز آقای احمدی نژاد گفت هیچ‌یک از نماینده‌های کاندیداها شکایتی نداشته

فائزه: چرا، امروز شورای نگهبان اعلام کرده دوتا از کاندیداها شکایت کردند

- نه نه نه! آقای محسن رضایی و میرحسین رو که می‌دونم، منظورم نماینده کاندیداها سر صندوق‌هاست

فائزه: قضیه اینه که این‌ها همه حاضرین رو بیرون کردند سر شمارش آراء، سر تجمیع آراء، این‌ها از 17خرداد دست هیئت‌های اجرایی می‌بودن، راهشون ندادند، یعنی توی تمامی مراحلی که قانون گفته ناظرین باید حضور داشته باشند راهشون ندادند، دوم، کارت ناظرین رو بخش عمده‌ایش رو ندادند، همه رو اعلام کردن سر صندوق‌ها بیایید بگیرید، این‌ها همه خلافه؛ بعد مثلاً من ایشون رو معرفی کردم برای این صندوق بعد فرستادنش اون‌ور شهر، چون اسم آدم‌ها روی صندوق‌هاست. کلی سیستم‌ رو بهم ریختن به خاطر اینکه افراد تازه بیان جاهاشون رو پیدا کنند که کجا باید بروند.

بعد پیامک‌ها قطع شد؛ ناظرین تمام برنامه ریزی‌هاشون روی این پیامک‌ها بود، یعنی کلی نشسته بودند سیستم داده بودند که هر کدوم رو یک کد داده بودند که از این طریق با هم ارتباط برقرار کنند، اصلاً رابطه‌ی بین ناظرین قطع شد، این خلاف‌هایی که مربوط به ناظرین بود.

الآن صندوق‌ها پُره احمدی نژاده یعنی اگر الآن بروند بازشماری کنند چیزی گیر کسی نمیاد! چون این‌ها پر کردند یعنی سندسازیشون کامله.

مطلب بعدی تعرفه‌هاست؛ تعرفه‌ها نبود یعنی از ساعت 12 ظهر به بعد بسیاری از شهرستان‌ها تعرفه تمام کردند، تعرفه هم نمی‌رسوندند؛ یکی دو جا مثلاً تعرفه رسوندند و دیگه نرسوندند؛ بعد 10 شب به بعد تلویزیون اعلام کرد که: "گفته‌ایم تا آخرین نفر رو رآی بگیرند، کسی نمانَد"

10 شب تمام صندوق‌ها بسته شد تازه بعضی جاها هم 9 شب بسته شد. مردم صف‌های طولانی پشت در ماندند؛ بعد سایت‌های خبری رو بستند، پیامک‌ها قطع شد، سیستم‌های ستادهای اطلاع‌رسانی ستادها رو مختل کردند.

اگر تقلب نبوده پس این کارها برای چی انجام شده؟ چرا این کارها رو کردند؟

این‌ها همه خودش پایه انتخابات مخدوشه، چون پایه انتخابات مخدوشه، اینا نمی‌گن برید بازشماری کنید رآی‌ها رو، چون صندوق‌ها درسته، یعنی اینا هرچی داشتند، ببینید، 57 میلیون تعرفه چاپ شد، یعنی 17 میلیون بیشتر از جمعیت رآی دهنده؛ اینا کجاست؟ اینا رو پر کردن ریختند داخل صندوق‌ها، صندوق‌ها کامله. همون آماری که اعلام می‌کنند داخلش هست؛ این‌ها حتماً دنبال بازشماری آراء نیستند.

ناظرین شورای نگهبان اصلاً گزارش ندارند چون بیرونشون کردند سر صندوق‌های شمارش آراء، صورتجلسه امضا نشده، سندی اصلاً این‌ها ندارند که بتوانند بر اساس اون سند...

- فقط یعنی با این همه تخلف...

فائزه: همه تخلف‌ها توی پایه بود. اگر می‌بینی ریگی به کفششون نمونده؛ خامنه‌ای توی این همه دوره کِی رهبر بوده؟ تنها دوره‌ای که رهبره الآنه! اون احمدی نژاد رو می‌خواد

"





برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید




کاملاً بی ربط:
من به دنبال خدایی که بسوزاند مرا
هم‌چنان می‌گردم اما هم‌چنان بی‌فایده است


مطالب مرتبط:
  • مهدی رمضانی
۰۶
تیر
۹۳

بسم ا...


چندیست که مسئولان دانشگاه خیلی آزاد کمتر اسلامی مرقوم فرموده‌اند که:



نظر به اینکه مقوله حجاب و عفاف، موضوع فرهنگی بوده و نیاز به برنامه‌ها و راهکارهای خاص و تخصصی فرهنگی دارد لذا مقتضی است حراست واحدهای دانشگاهی از هرگونه مداخله در اجرای برنامه های مرتبط با موضوع مطروحه خودداری نموده و صرفا برابر شرح وظایف ذاتی ضمن رصد روند اجرای برنامه‌های معاونت‌های فرهنگی در صورت مشاهده تخلفات احتمالی اشخاص نسبت به تهیه و ارسال گزارش موارد، به متولی فرهنگی واحد اقدام نمایند؛ بدیهی است در صورت مشاهده هرگونه دخالت بی مورد دفاتر حراست در موضوع صدرالاشاره طبق مقررات با افراد خاطی برخورد انضباطی خواهد شد.
 
تذکر1: در صورت تمایل ریاست واحد با شورای فرهنگی جهت مداخله و یا مشارکت حراست در اجرای برنامه‌های مرتبط با مسئله حجاب و عفاف می بایست موضوع به صورت مکتوب با ذکر حدود اختیارات و شرح وظایف خاص به حراست واحد ابلاغ و حراست نیز پس از انجام هرگونه اقدامی گزارش عملکرد خود را برای این مرکز ارسال نماید.
 
تذکر2: در صورتیکه مسئولین فرهنگی واحد در راستای اجرای برنامه‌های فرهنگی و انضباطی در موضوع حجاب و عفاف و همچنین برخورد با افراد خاطی اقدامی نمودند، گزارش خود را به همراه مستندات به این مرکز ارسال تا جهت سلسله مراتب سازمانی ارسال گردد.


**********

البت که اینگونه اظهار نظرهای شاز در دولت تدبیر و امید (بخوانید: تفریط اکید) بعید به نظر نمی‌رسد و عجب نیست که هرکسی از جا بلند شود، اظهار نظری کند، عاروق روشنفکری در کند، حضار(=اعتدالیون) تشویقش کنند و بعد با افتخار سر جایش بنشیند!

فرقی هم نمی‌کند چه کسی اظهار نظر کند؛ روزی محمدباقر نوبخت به عنوان سخنگوی دولت، روزی حسام الدین آشنا به عنوان مشاور فرهنگی آقای روحانی، روزی حمید میرزاده به عنوان رئیس دانشگاه آزاد و...

و این نهضت همچنان ادامه دارد...


و اما کمی جدی‌تر؛

لیبرالیسم به صورت یک اصطلاح اندیشهٔ سیاسی، معانی زیادی داشته است، اما هرگز از اصل لاتین کلمه liber، به معنی آزاد، جدا نبوده است. این اصطلاح دلالت دارد بر دیدگاه یا خط مشی‌های کسانی که گرایش اولیه‌شان در سیاست و حکومت کسب یا حفظ میزان معینی آزادی از قید نظارت یا هدایت دولت یا عوامل دیگری است که ممکن است برای ارادهٔ انسانی نامطلوب به شمار آید.


بد نیست پاسخی به برخی اظهار نظرها بدهم؛


میرزاده: غوغاسالاران و جریان شارلاتانیسم خبری به دنبال بازداشتن مسئولان از پرداختن به وظایف اصلی‌شان هستند. ما نمی‌توانیم به جای کارهای اصلی، توان و دقت خود را برای مقابله با شارلاتانیسم خبری هدر دهیم.

بنده: وظیفه اصلی مسئولان چیست که شارلاتانیسم خبری(!) اجازه پرداختن به آن‌ها را نمی‌دهد؟ وظیفه‌ی مهم مسئولان حراست جز این است که با عوامل مخرب فضای تحصیلی مقابله کنند و اجازه بر هم زدن نظم فضای علمی را ندهند؟


روابط عمومی دانشگاه آزاد: دانشگاه آزاد یک دانشگاه علمی و نهادی اسلامی بوده و همواره از فرهنگ قرآنی و فرهنگ حجاب و عفاف به عنوان یک ارزش حمایت می‌کند، اما به دلیل اینکه حجاب و عفاف یک مقوله فرهنگی به شمار می‌رود، نمی‌توان در مورد آن با روش‌های فیزیکی، حراستی و انتظامی برخورد کرد، چرا که تجربه نشان داده برخوردهای خشونت‌آمیز در این موارد اثرگذاری کمتری دارد و این تجربه یعنی برخوردهای فیزیکی و حراستی ناموفق بوده است
بنده: آیا این نهاد اسلامی که ایضاً حامی فرهنگ قرآنی و فرهنگ حجاب و عفاف می‌باشد، نباید سیاستی در جهت حفظ و حراست این ارزش‌ها داشته باشد؟
برخورد خشونت آمیز در خصوص حجاب و عفاف به طور عام مطرود است؛ اما سخن اینجاست که آیا نباید با عده‌ای که قصد ساختارشکنی و اهانت و دهن کجی به مقدسات را دارند، برخورد شود؟ اتکا به راهکارهای فرهنگی کافیست؟ پس چه تفاوتی می‌کند عنوان "دانشگاه آزاد" با "دانشگاه آزاد اسلامی"؟ آیا این نوعی عوام فریبی نیست؟

رئیس مرکز حراست دانشگاه آزاد خطاب به مدیران و رؤسای دفاتر حراست واحدهای دانشگاه آزاد: از هرگونه مداخله در موضوع حجاب و عفاف خودداری کنید
بنده: وقاحت در حرف به حرف این دستور به چشم می‌خورد؛ پس مبانی دینی چه می‌شود؟ آقای رئیس حراست، توجه داشته باشید که دانشگاه‌های خارجی هم قوانینی برای حجاب دانشجویان خود دارند؛ دانشگاه‌هایی که در کشورهای سکولار یا لیبرال هستند!
ولی دانشگاه آزاد که در کشور اسلامی واقع شده، اینگونه عمل می‌کند! حاشا!



دردنوشت: یادم نمی‌ره که کرسی آزاد اندیشی "حجاب" در دانشگاهمون لغو مجوز شد و چقدر دوندگی کردیم تا تونستیم احیاش کنیم... اونوقت آقایان می‌گن باید کار فرهنگی انجام داد!

کاملاً با ربط:
شششش<صدای بیسیم>
حاجی اینجا روسری‌ها عقب نشینی کردن... دشمن محاصرمون کرده؛ رو پشت بوم‌ها بمب‌های بشقابی گذاشته؛ قلب و فکرمون رو هدف گرفته؛ خیلی تلفات دادیم
حاجی اینجا دیگه مانتوها دکمه نداره... اونم با آستین‌های کوتاه؛ سلاح جدیدشون ساپرته... چشم اکثر جوونا رو آلوده کردن...
حاجی صدامو می‌شنوی؟
حاجی ما تا آخر ایستادیم...

شششش<صدای بیسیم>
قطع و وصل میشه... مجنون جان به گوشم

حاجی اوضاع خیلی خرابه... محاصره تنگ‌تر شده
اینجا شیاطین مدام شیمیایی می‌زنن
برادر به بچه‌ها خیلی تذکر می‌دیم به دستگاه امام حسین(ع) متوسل بشن؛ ولی انگار برای خیلی‌ها مهم نیست و اثری نداره...
عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی‌ده، بوی گناه می‌ده...
حاجی اینجا به خواهرا همش می‌گیم چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتون رو اذیت نکنه، ولی کو گوش شنوا؟

  • مهدی رمضانی
۰۵
تیر
۹۳


بسم ا...


مروری بر انتخابات 92؛ مروری بر گذشته؛

اصلاح طلبان دل به پیروزی هاشمی رفسنجانی بسته بودند، چرا که می‌دانستند در مقابل "عالیجناب سرخ پوش" نمی‌توانند قد علم کنند.

در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، یعنی زمانی که هاشمی در اوج قدرت قرار داشت، همواره از او به عنوان نماینده راست سنتی نام برده می‌شد؛ سیاستمداری که بعدها توانست نیروهای وفادار به خود را در قالب حزب کارگزاران سازندگی سازماندهی کرده، ابتدا جناح چپ قدیم را منزوی و سپس راه خود را از جناح راست نیز جدا کرد.
هاشمی رفسنجانی در آن سال‌ها به عنوان شاخصِ جامعه روحانیت مبارز، قدرت را در دست گرفت و تلاش کرد چپ‌های انقلابی را از قدرت براند. مجموعه کش مکش‌هایی که از آن‌ها به عنوان تنش‌های روزافزون میان مجلس سوم و دولت پنجم یاد می‌شد.

در نهایت یاران هاشمی برای تفوق بر چپ‌های تندرو حزب کارگزاران را تشکیل دادند، حزبی که هویت وجودی خود را از هاشمی رفسنجانی داشت و هرچند بعدها مجبور شد در مواردی نسبت به حمایت هاشمی ناامید شود اما همواره این حزب تنها پناهگاه هاشمی در طول ۲۰ سال گذشته بوده است.

همچنین باید به خاطر داشت علی‌رغم نزدیکی اجباری اعضای این حزب به چپ‌های انقلابی در دوره‌های بعد از دوم خرداد، حزب همچنان هاشمی را پدر معنوی خود می‌دانست و اگر با چپ‌های اینک دوم خردادی شده ائتلاف می‌کرد، از سر اجبار بود نه آنکه این دو اعتقادی به سیاست‌های یکدیگر داشته باشند.


واقعیتی که برای هاشمی رفسنجانی نادیده گرفته می‌شود، به عبارت دیگر باید به خاطر داشت هاشمی رفسنجانی که در سال‌های پیشین و در اوج رقابت‌های میان چپ و راست توانست با زیرکی خود را از وابسته بودن به یکی از این دو جناح دور بدارد، اینبار و در اواخر عمر سیاسی‌اش هرگز تن به اصلاحات نخواهد داد، چه آنکه هاشمی اگر امروز از اصولگرایان ناراحت و عصبانی است، از رفتار سال‌های گذشته اصلاح طلبان هم چندان دل خوشی ندارد.

در واقع این اصلاح طلبان بودند که برای نخستین بار نقدهای صریحی علیه هاشمی در جامعه مطرح کردند و لقب "عالیجناب سرخ پوش" نیز از قلم یکی از همین روزنامه‌نگاران اصلاح طلب(=اکبر گنجی) بیرون تراوید و بر قبای آیت ا... چسبید.

مهدی هاشمی در مکالمه تلفنی با یک روزنامه نگار فراری به وی یادآوری می‌کند: این اصلاح طلبان بودند که برای نخستین بار علیه پدرم در انتخابات مجلس ششم موضع گرفتند و شایعات علیه هاشمی را در جامعه رواج دادند، موضوعی که خانواده هاشمی هرگز فراموش نخواهد کرد.

دولت سازندگی که هاشمی بسیار به بازتاب پیروزی‌های آن در جامعه امید داشت و در واقع ما حصل عمر سیاسی هاشمی بود، در زمان اصلاحات به شدت نقد می‌شد و اساساً خود لفظ "اصلاحات" نیز برای مقابله با دستاوردهای هاشمی و اصلاح امور تحت امر رئیس جمهور پیشین ابداع شد.



کاملاً بی ربط: آتش بگیر تا ببینی چه می‌کشم؛ احساس سوختن به تماشا نمی‌شود.

قبل نوشت: به مناسبت ششم تیرماه، سالروز ترور نافرجام مقام معظم رهبری

  • مهدی رمضانی
۱۴
خرداد
۹۳
  • مهدی رمضانی
۰۴
خرداد
۹۳
  • مهدی رمضانی
۰۴
فروردين
۹۳


بسم الله

قصد ندارم عریضه بنویسم.

فقط اینکه، کاش چهار نفر امثال علی خلیلی در خیابان‌ها می‌بودند تا اوضاع شهرمون اینگونه نمی‌شد.

مدام ذکر فرج بر لب داریم غافل از اینکه در شهر یاری نیست... یاری نیست تا به فرمان امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر کند...

آه چقدر بی‌تفاوتیم! بی‌تفاوت نسبت به تمامی آنچه در اطرافمان رخ می‌دهد.


حد اقل در این یک مورد دیگر بی‌تفاوتی را کنار بگذاریم و برای تشییع پیکر این شهید شرکت کنیم.




  • مهدی رمضانی
۰۱
فروردين
۹۳


بسم الله


امسال که سال مادر خوبی‌هاست     رزق همه عاشقان به دست زهراست

بــه بــه کــه بـهـار بــوی زهـــرا دارد     سالی گه نکوست از بهارش پیداست


سال جدید از راه رسید و همه شادمان؛ یکی به دنبال خرید لباس نو، دیگری به دنبال خرید شیرینی و میوه و آجیل.

من هم می‌خواستم سفره هفت سین بچینم. هرچه فکر کردم چگونه سفره هفت سین را بچینم که حضرت مادر(س) نیز خشنود گردد، چیزی به ذهنم نمی‌رسید تا اینکه ندایی برایم تدایی شد:


بود سـیـن نـخـسـتـین سیلی کین     به روی مــادرم بــا دســت سـنـگـیـن


همین کافی بود تا اشک‌ها جاری گردد...

خسته و افسرده، ناراحت و غمگین به فکر سفره هفت سین. فکری به ذهنم زد. از فرزندان حضرت مادر(س) مدد گرفتم و سفره هفت سینی متفاوت چیدم.

اول قصدم بر این بود که هفت سین جبهه‌ای بچینم، اما فراهم کردن لوازمی مانند سیمینُف و سیم خاردار و امثالهم زمان‌بر و مشکل بود.

النهایه تصمیم بر این شد تا تِم یا همون قالب کار جبهه‌ای باشد و سفره هفت سین هم همان سیب و سنجد و سماق خودمان.


نتیجه این شد که می‌بینید:






اینجا دانشگاهمون هست. فکر نمی‌کردم این سفره هفت سین ساده تا این حد مورد استقبال قرار گیرد که دانشجویان مدام ازش عکس بگیرند.


***

از سیاست دلم گرفته؛ عده‌ای فکر کرده‌اند که امور مملکتی آن هم مملکتی مثل جمهوری اسلامی، خاله بازی است!

از یک‌رو بکش مکش داخلی اصلاح طلبان و کارگزاران و اعتدالیون، از طرفی خرابکاری‌های دیپلماسی و مِستر ظریف و عراقچی و تیم مذاکره کننده.

از طرفی سبد کالا یا همان اقتصاد صدقه‌ای و سرکوب شدن عزت مردم و از طرفی از بین رفتن گرانی‌ها(به گفته رئیس جمهور) و ارزان شدن! اون هم با افزایش 20درصدی قبوض آب!

اگر خرابکاری‌های این دولت را تا پایان سال 92 بنگریم، متوجه خواهیم شد در این سه سال و اندی ماه باقی مانده چه اتفاقات عجیب دیگری بر سرمان خواهد آمد.

هنوز عمری از دولت جدید نگذشته، چندین خط قرمز نظام مورد تهدید قرار گرفت: تماس تلفنی شیخ با اوباما، تعطیلی نیروگاه‌های هسته‌ای، دیدار اشتون با فعالین فتنه و...

دقت داشته باشید که گفتم خط قرمزها مورد تهدید قرار گرفت؛ نگفتم مورد تعرض؛ چرا که اگر خط قرمزی رد شود، رهبری مقابلش خواهد ایستاد.

صحبت‌های سیاسی بماند برای وقتی مناسب‌تر. ان‌شاالله در سال جدید مسئولان عاقلانه‌تر و هوشمندانه‌تر عمل کنند و به منتقدین انگ بی سواد و تحصیل ناکرده و از این جور چیزها نزنند.


دلم یاد امام(ره) رو کرده. گرچه حضورش را درک نکرده‌ام اما با تمام وجود به ایشان علاقه دارم و از خیلی‌هایی که در زمان امام‌(ره) بودند، بهتر می‌شناسمش.




برای دیدن تصویر اصلی کلیک کنید



امیدوارم روزی شرمنده امام گرانقدر و شهدای بزرگوار نشویم و تا زنده هستیم بتوانیم دِین و حقی که به گردنمون هست رو به نحو احسن ادا کرده و قلب نازنین امام زمانمون رو راضی و خشنود کنیم. ان‌شاالله



پــ . نــ : نزدیک به چهار ماه مطلب و سخنی نرانده بودم. درگیر مشکلی بودم که مطابق میل بنده پیش نرفت. الحمدلله. قطعاً حکمتی در کار بوده است. امیدوارم در سال جدید دغدغه‌مندتر از قبل باشیم و به پای انقلابمان تا پای جان بمانیم نه اینکه به خاطر تکه‌ای نان از پا درآییم.
  • مهدی رمضانی
۰۳
آذر
۹۲






بسم الله

با شنیدن خبر توافق در مذاکرات، کلی برام سوال پیش آمد که مگر می‌شود؟ اصلاً چطور می‌شود؟ و حالا چطور شده؟
مگر می‌شود ایران با کشورهای اروپایی و آمریکا سر میز مذاکره بنشینند و به نتیجه برسند؟
چطور این اجماع ممکن است؟ چطور این اجماع بوجود آمده؟

البت وقتی فهمیدم ساعت 3-4 صبح به نتیجه رسیدند، حدس و گمان‌هایی بردم؛ فهمیدم که جان کری و کترین اشتون به مقدار لازم استراحت کرده بودند و آمادگی یک مذاکره 24 ساعته را نیز داشته‌اند؛ اما طرف ایرانی به دلیل خستگی راه و کهولت سن و بیماری، بعید بود بیش از چند ساعت دوام بیاورد و بتواند بیداری بکشد!



شاید خیلی‌ها دلیل این خوشحالی‌های دکتر ظریف را پیروزی در مذاکرات می‌دانند؛ در حالی‌که به نظر بنده این خوشحالی ناشی از خستگی و خواب آلودگی بوده و اینکه: "ایول! بالاخره می‌تونم با خیال راحت برم و بخوابم..."

و اینگونه بود که وقتی دکتر ظریف از خواب ناز بلند شد، فهمید که چه کلاهی بر سرش گذاشتند!
از یک طرف ظریف در مصاحبات تلویزیونی می‌گوید: "حق غنی سازی را گرفتیم..."
از طرفی جان کری می‌گوید: "ایران حق غنی سازی ندارد..."

مسئله زمانی جالب‌تر می‌شود که شیخ(!) یا همان حقوقدان بی‌سرهنگ، صبح اول طلوع، پس از صرف کله پاچه، نامه‌ای با مضمون نتایج مذاکرات به رهبر معظم انقلاب می‌نویسد و شرایطی رویایی(!) را در آن ذکر می‌کند: "حق غنی سازی به رسمیت شناخته شد، تحریم‌ها برداشته شد، مذاکرات بُرد بُرد بود و..."
وه که چقدر از کلمه «بُرد بُرد» بدم آمده در این چند وقت! و عده‌ای ساده‌ که فکر می‌کنند واقعاً " بُرد بُرد " اتفاق می‌افتد؛ خب چه کنند؟! رأی دادند و باید یه طوری صیانت کنند از رأیشان... فرقی نمی‌کند مثل 88 باشد یا تأیید تراژدی بُرد بُرد...
خب، می‌گفتم، نامه‌ای به مقام معظم رهبری می‌نویسد و از آن‌جایی که رهبری تمام نامه‌های مسئولین را در اسرع وقت پاسخ می‌گویند، پاسخی کارشناسی شده به این نامه می‌دهند.
بُرد بُرد اینجاست! اگر رهبری جواب نامه را نمی‌داد، کلی تخریبش می‌کردند و اگر می‌خواست جواب دهد، به ناچار نامه‌ی شیخ حسن تأیید می‌گردید، فارغ از هر جوابی که داده باشد.

شیخ حسن خوب ثابت کرد که شاگرد هاشمی هست؛ چرا که هاشمی هم از این دست نامه‌ها برای امام(ره) زیاد نوشت و بخشی از اعتبار خود را مرهون پاسخ‌های امام(ره) به نامه‌هایش است؛ فارغ از هر جوابی...


کمی جدی‌تر شاید، بحثمان را منطقی‌تر کند؛ چرا که تا اینجا حرف دل بود.

بودجه کل دولت در سال  92 به ریال: هفت میلیون و سیصد و پنج هزار و دویست و شصت و نه میلیارد و نهصد و چهل و هشت میلیون ریال
7.305.269.948.000.000 ریال
قیمت روز دلار: سی هزار ریال
30.000 ریال
بودجه کل دولت در سال 92 به دلار: دویست و چهل و سه میلیارد و پانصد و هشت میلیون دلار
7.305.269.948.000.000 ÷ 30.000 = 243.508.000.000
درآمد حاصل از فروش نفت خام در سال 91 به دلار: شصت و هشت میلیارد دلار
68.000.000.000 دلار
میزان پول‌های بلوکه شده ایران در:
1- فروش نفت و کالا (مخصوصاً چین)
2- پول‌های ناشی از "تحریم انتقال پول به ایران" (یا همان تحریم سوئیفت)
3- پول‌های بلوکه شده ایران و سازمان‌های ایرانی در آمریکا در ابتدای انقلاب
جمعاً به ارزش: دویست میلیارد دلار
200.000.000.000 دلار
  • تذکر: ارزش پول‌ها ثابت بوده و تبدیل صورت نگرفته است؛ مثلاً اگر در سال 57، n میلیون دلار طلب داشتیم، در محاسبات بالا همان مقدار لحاظ شده و تورم و سود این سی و چند سال محاسبه نگردیده.


بر اساس توافقات، بنا شده اگر ایران به شرایط زیر عمل کند:

  1. عدم تولید و نصب سانتریفیوژ های نسل 3 و بالاتر
  2. اکسید (از بین بردن) کامل ذخیره اورانیوم 20%
  3. محدود کردن پیشرفت غنی سازی تا سقف 5% و توقف پیشرفت‌های بالاتر
  4. ...

فقط 3.600.000.000 دلار مرحله به مرحله به ایران پس داده شود!!!

البته چند صنعت خاص و تعدادی از بانک‌های خصوصی هم رفع تحریم می‌شوند.


و برای درک عمق ماجرا:


درصد پول آزاد شده ایران نسبت به کل مبلغ بلوکه شده:

(3.600.000.000 ÷ 200.000.000.000) × 100 = 1.8 %

درصد پول آزاد شده ایران نسبت به فروش نفت در سال 91 (که به دلیل تحریم، درآمد حاصل از فروش نفت در سال 91 نسبت به سال 90، حدوداً نصف شده است):

(3.600.000.000 ÷ 68.000.000.000) × 100 = 5.3 %

درصد پول آزاد شده ایران نسبت به بودجه سالانه:

(3.600.000.000 ÷ 243.508.000.000) × 100 =1.4 %

یعنی مبلغی معادل بودجه 6 روز یا یک هفته کشور!!!!


دیدید چه کلاهی بر سرمان رفته؟

حالا هی بگید بُرد بُرد!




پــ . نــ 1 : متأسفانه چند وقتی درگیر مسائلی بوده و هستم و به همین دلیل کمتر بروز می‌کنم؛ برام دعا کنید تا مشکلاتم حل بشه.

پــ . نــ 2 : توفیق نصیبم نشد بران امام حسین(ع) بنویسم و پوستر طراحی کنم؛ ان‌شاالله بتونم اربعین جبران کنم.

پــ . نــ 3 : از دوست خوبم که این اطلاعات رو جمع آوری کرد و در اختیار بنده قرار داد، تشکر می‌کنم و برای اینکه ریا نشه، اسمش رو نمیگم!!

کاملا بی ربط: دارم می‌روم و دستم خالی است؛ اما دلم خوش است که جایی که روضه بوده، می‌رفتم، می‌نشستم، گریه می‌کردم. امیدم فقط به این یک عمل است. (آیت الله خوانساری هنگام وفات)

  • مهدی رمضانی